من پلنگى تنها و پر از حسرت ماه....!

روزمره هاى یک دانشجوى پزشکى.اینجا خود خودمم،حتى اگر نامم گندم نباشد!

من پلنگى تنها و پر از حسرت ماه....!

روزمره هاى یک دانشجوى پزشکى.اینجا خود خودمم،حتى اگر نامم گندم نباشد!

کافه

چقدر مثل نت هاى تکرارى

از 'دو'ران تو به 'سی'ماى کافه هاى تلخ برسم؟؟

تو نیستى....

دود سیگار قهوه را هم میزند