من پلنگى تنها و پر از حسرت ماه....!

روزمره هاى یک دانشجوى پزشکى.اینجا خود خودمم،حتى اگر نامم گندم نباشد!

من پلنگى تنها و پر از حسرت ماه....!

روزمره هاى یک دانشجوى پزشکى.اینجا خود خودمم،حتى اگر نامم گندم نباشد!

منطق کجاست!

اخه من چه جورى به این حالى کنم ٩سال پیش منو و شما رو هم بیست سالمون میشده که اومدى میگى نه ساله از عشقت زندگى ندارم!!!!

اخه من چى بگم به تو احمق جان!

اخه من چه جورى حالیت کنم عقل به سن نیست!

نظرات 3 + ارسال نظر
نور چهارشنبه 1 بهمن 1393 ساعت 20:36

نظرمن نرسیده عزیز ء دل نور؟؟؟

نه عزیزجان
امتحانام بود اصلا نرسیدم سر بزنم

نور چهارشنبه 24 دی 1393 ساعت 19:45



سلام گندمی شاید هول شده خب بنده خدااا...

جوهر دوشنبه 22 دی 1393 ساعت 23:17 http://mydesk.blogsky.com

سلام
جواب ابلهان خاموشی است...
جوک جالبیه... آخه اون هم زمان ما، تو عوالم بچگی، عشق کیلویی چند...

سلام
والا اصلا!!
اشنا هم هست نمیتونم خاموشى پیش بگیرم!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد