من پلنگى تنها و پر از حسرت ماه....!

روزمره هاى یک دانشجوى پزشکى.اینجا خود خودمم،حتى اگر نامم گندم نباشد!

من پلنگى تنها و پر از حسرت ماه....!

روزمره هاى یک دانشجوى پزشکى.اینجا خود خودمم،حتى اگر نامم گندم نباشد!

خشونت کثیف

میخواستم از موضوعات دیگه اى حرف بزنم!

اما هر چى فکر میکنم جز اسید یادم نمیاد

یکى ازآشناهامون!

دیرو ز یکى از بچه هاى باشگاه تو تهران!خیلى میترسم!خیلى...

اصلا جرات نمیکنم پامو بیرون بذارم!

هدف اینا هم حتما همینه 

به نظر من که داعش اومده...اینم راهشه براى کم حضور کردن خانم ها!

اى خدااااا

خیلى میترسم!

براى مهسا:)

مهسا 

دوست خوبم 

میدونم دیر یا زود اینجا رو پیدا میکنى!شرمنده ام که زودتر بهت نگفته ام

اما خب ...

شرمنده دیگه خوشگلم

چرت و پرت موقوف

به همین سادگى!بله

امروز قراره چرت  و پرت نگم!شوخى زیاد هم نکنم

یه کم این گوش وزبون محترم پر رو شدن

یه شبِ خسته

مکالمه من و گزارشگر 
زور زورى ساعت٨شب بعد از کلى درس خوندن و کتابخونه و جسد
چرا جوونا مشروب میخورند؟
-من چه میدونم!
یعنى چى شما قیافه ات خیلى شادابه!خب چرا انقدر خوشحالى....
-یعنى به نظرتون من مشروب خوردم؟!!!
-خب چه حسى بهشون میده که دوست دارند؟!
-خب خانم!من از کجا بدونم حتما حس خوبیه دیگه!
-نه نه!!!مگه تو این پارتى هاى شبانه که میخورید خوبه؟!!!!
من!!!:|
جسد://
کتابخونه:|||

هوا هر چند نفره که باشه

عیبى نداره اقا!

گفتم که بارون بیاد من اصلا مشکلاتم حل میشه!اصلا من هنوز هم حاضر نیستم این تک نفره قدم زدناى زیر بارون رو با کسى تقسیم کنم

اى خداجووووون

شکرت!


پى نوشت:ساز جدیدم تو راهه،اگه بدونه چقدر منتظرشم!