من پلنگى تنها و پر از حسرت ماه....!

روزمره هاى یک دانشجوى پزشکى.اینجا خود خودمم،حتى اگر نامم گندم نباشد!

من پلنگى تنها و پر از حسرت ماه....!

روزمره هاى یک دانشجوى پزشکى.اینجا خود خودمم،حتى اگر نامم گندم نباشد!

Who cares

دیگه همینم مونده بود که یک قاچاقچى علاف مشروب خور به خاطر حجابم با من سلام علیک نکنه!!!

مردم خوشحالند ها....


نظرات 3 + ارسال نظر
جوهر چهارشنبه 3 دی 1393 ساعت 17:44 http://mydesk.blogsky.com

سلام رفیق
هر وقت بخاطر خدا، کاری کردی، و برخی آدم ها بخاطر کاری، با تو حرف نزدند و روی برگرداندند، بدان راهت را درست انتخاب کردی.
می بوسمت.

ali سه‌شنبه 2 دی 1393 ساعت 18:12 http://web-neveshteh.mihanblog.com/

چه بی اعصاب !!!!

نور سه‌شنبه 2 دی 1393 ساعت 16:53

خوشا در خت گردویی که کلاغا باهاش قهر باشن جوجم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد